و مینویسم از سر خط
از صدای مبهم فاصله ها
و خستگی نگاهم ترجمه میشود
الف ب پ...
دوباره از نو
مینویسی از دیوانگی از بیهودگی لحظه های تنهایی
ازدید زدن های پنجره همسایه
بنویس ازعشقبازیشان پشت شیشه هایی که با اشک هایت خیس میشود و تو میشماری روزها را
در دیوانگیت قدم میزنی ونگاه میکنی به سر خط
دوباره کاغذ را سیاه کرده ای بیحس گم میشوی در خودت
و ادامه میدهی ...