مجبور شدم بنویسم...

فقط عادت کرده ایم...چیزی باید بنویسم.. باید کاغذ را سیاه کنم ..انگار اجبار است..اجبار و من مجبورم .. مجبور شدم بنویسم

مجبور شدم بنویسم...

فقط عادت کرده ایم...چیزی باید بنویسم.. باید کاغذ را سیاه کنم ..انگار اجبار است..اجبار و من مجبورم .. مجبور شدم بنویسم

I Have A Dream..I Have a Dream..

مثل ماه امشب در آسمان  

مثل ابرهای تیره که از مقابل چشمان ما می  گذشتند  

و صدایی و صدایی  

مثل شعر  

مثل قهوه تلخ و سیگار  

من به تو یا تو به من  

مثل نوشتن  

مثل همان دیواری که تکیه داده بودم و تکیه گاهت لبهایم بود و چشمانت  

مثل شهوت  

مثل جنون نوشتنم حتی همین حالا  

 مثل رویایی که دارم .. حتی هر چقدر هم پوچ

مثل دوست داشتن... 

دوستت دارم.. دوستت دارم .. 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد