مجبور شدم بنویسم...

فقط عادت کرده ایم...چیزی باید بنویسم.. باید کاغذ را سیاه کنم ..انگار اجبار است..اجبار و من مجبورم .. مجبور شدم بنویسم

مجبور شدم بنویسم...

فقط عادت کرده ایم...چیزی باید بنویسم.. باید کاغذ را سیاه کنم ..انگار اجبار است..اجبار و من مجبورم .. مجبور شدم بنویسم

hug me

 

 

دلم گرفته

شاید برای همه جمعه ها

چه حس بدیست امشب

حس  بیخود بودن

هر چه می‌خواهم بسرایم سروده شده

جز این احساس چیز دیگری  پیدا نمیکنم

لعنت به قلمی که به دست گرفته شود

و نتواند این همه را بیان کند

و مینویسم :

اغوش کجاست ..دریاب مرا دریاب 

.... 

... 

... 

..... 

............ 

.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد