مجبور شدم بنویسم...

فقط عادت کرده ایم...چیزی باید بنویسم.. باید کاغذ را سیاه کنم ..انگار اجبار است..اجبار و من مجبورم .. مجبور شدم بنویسم

مجبور شدم بنویسم...

فقط عادت کرده ایم...چیزی باید بنویسم.. باید کاغذ را سیاه کنم ..انگار اجبار است..اجبار و من مجبورم .. مجبور شدم بنویسم

بیگانه


نمی دانم خودم را خواندم یا کتاب را


بیگانه ام ... !!!‌


همانی ام که زندگیش را به عشق یک فنجان  قهوه ترک تلخ


و یک نخ سیگار قبرسی هر روز نفس می کشد ... 


بیگانه ای !؟


بیا با هم تنفس کنیم ..


دود کنیم .. عشق را هوس کنیم ..

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد