مجبور شدم بنویسم...

فقط عادت کرده ایم...چیزی باید بنویسم.. باید کاغذ را سیاه کنم ..انگار اجبار است..اجبار و من مجبورم .. مجبور شدم بنویسم

مجبور شدم بنویسم...

فقط عادت کرده ایم...چیزی باید بنویسم.. باید کاغذ را سیاه کنم ..انگار اجبار است..اجبار و من مجبورم .. مجبور شدم بنویسم

خودخواهی



کنار پنجره


ستاره چشمک می زند


فاصله لبهایم با شیشه کم می شود 


نفس نفس که می زنم


از سر شهوت بخار می کند


لبهایم را که می چسبانم چشمهایم خود به خود بسته می شود...


اگر صدای این تلفن لعنتی بگذارد....


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد